هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات پیچیده‌ای که نسبت به معشوق دارد سخن می‌گوید. او از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه این عشق گاه برایش دردناک و گاه شیرین بوده است. شاعر از رنج‌هایی که به خاطر این عشق متحمل شده سخن می‌گوید و در عین حال، از زیبایی و تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و احساسات پیچیده نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۳۵۰

یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو
در حیرتم از خود که چه خوش کرده‌ام از تو

خواهم که حریفی چو تو خوبت بچشاند
ته ماندهٔ این رطل که من خورده‌ام از تو

این میوه که آلوده به زهرم لب و دندان
نوباوهٔ شاخی‌ست که پرورده‌ام از تو

سد پردهٔ خون گشت بر عقدهٔ غم خشک
دل مرده‌تر از غنچهٔ پژمرده‌ام از تو

چون وحشی اگر عمر بود بر تو فشاندم
جانی که به نزدیک لب آورده‌ام از تو
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۴۹
گوهر بعدی:غزل ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.