هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس خواری و بی‌حرمتی خود در میان مردم و نزد معشوق شکایت می‌کند. او از بی‌توجهی و بی‌احترامی دیگران به خود و ارزشش گلایه کرده و از درد و رنجی که در این مسیر متحمل شده است، سخن می‌گوید. شاعر به دنبال بازگشت عزت و حرمت از دست‌رفته‌اش است و از این که کسی درد و رنج او را درک نمی‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، مفاهیم شکایت و ناله‌های عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد.

غزل ۳۵۳

میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
سگ کوی تو بودم روزگاری حرمت من کو

به صد جان می‌خرم گردی، که خیزد از سر راهت
ندارم قدر خاک راه پیشت ، قیمت من کو

به داغم هر زمان دردی فزاید محرم بزمت
کسی کو با تو گوید درد و داغ حسرت من کو

چو خواهد بی‌گناهی را کشد احوال من پرسد
که آن بی‌خانمان پیدا نشد در صحبت من کو

مگو در بزم او دایم به عیش و عشرتی وحشی
کدامین عیش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.