هوش مصنوعی:
شاعر از عشق و اندوه خود میگوید و از دوری معشوق شکایت میکند. او از اشکهایش که بر خاک درگاه معشوق باقی مانده، سخن میگوید و امیدوار است که معشوق به او نگاهی کند. شاعر همچنین از بیماران غم یاد میکند و میگوید که هنوز بیماران دیگری باقی ماندهاند. او از خاطرات قدیمی و رفتار معشوق یاد میکند و در نهایت، از تقریب خود در بزم معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل ۳۶۷
گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مانده
ببین کز اشک سرخم سد نشان بر خاک در مانده
بیا بنگر که غمناکیست چشم آرزو بر در
به امید نگاهی بر سراین رهگذر مانده
بجز من هر کرا دیدی ز بیماران غم گشتی
هنوز از کف منه خنجر که بیمار دگر مانده
برآمد عمرها کز دور دیدم نخل بالایش
هنوزم آن قد و رفتار در پیش نظر مانده
به هر کس گفته بیتقریب وحشی عرض حال خود
که در بزمت به این تقریب یک دم بیشتر مانده
ببین کز اشک سرخم سد نشان بر خاک در مانده
بیا بنگر که غمناکیست چشم آرزو بر در
به امید نگاهی بر سراین رهگذر مانده
بجز من هر کرا دیدی ز بیماران غم گشتی
هنوز از کف منه خنجر که بیمار دگر مانده
برآمد عمرها کز دور دیدم نخل بالایش
هنوزم آن قد و رفتار در پیش نظر مانده
به هر کس گفته بیتقریب وحشی عرض حال خود
که در بزمت به این تقریب یک دم بیشتر مانده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۶۶
گوهر بعدی:غزل ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.