هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج سخن می‌گوید، جایی که شاعر از تیرهای بیداد و غمزه‌های معشوق خود رنج می‌برد. تیرهای عشق و غم به قلب و جان او اصابت کرده و او را دردمند و بی‌خانمان کرده است. شاعر از زخم‌های عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و این که چگونه تیرهای معشوق به استخوان‌های او رسیده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۳۶۸

ناوکت بر سینهٔ این ناتوان آمد همه
آفرین بادا که تیرت بر نشان آمد همه

شد نشان تیر بیداد تو جسم لاغرم
سد خدنگ انداختی، بر استخوان آمد همه

جان و دل کردم نشان پیش خدنگ غمزه‌ات
جست تیرت از دل زار و به جان آمد همه

جان من گویا نشان تیر بیداد تو بود
زانکه بر جان من بی‌خانمان آمد همه

بر تن خم گشته وحشی زخمها خوردم از او
تیر پرکش کرده زان ابرو کمان آمد همه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۶۷
گوهر بعدی:غزل ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.