هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از سختیهای راه و زندگی میگوید و بیان میکند که با وجود مشکلات، قناعت پیشه کرده و به کمترین چیزها راضی است. او از تاریکی دل خود در اثر پستیهای زندگی سخن میگوید و اشاره میکند که برخی افراد به دلیل ستمگری دیگران، به قعر چاه فنا میروند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ستمگری و تاریکی دل ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد.
غزل ۳۶۹
بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه
روم به شهر دگر چون هلال اول ماه
به سبزی سر خوان کسی نیارم دست
کنم قناعت و راضی شوم به برگ گیاه
کشیده باد مرا میل آهنین در چشم
اگر کنم به زر آفتاب چشم سیاه
دل چو آینه ام تیره شد در این پستی
بس است چند نشینم چو آب در تک چاه
به قعر چاه فنا اهل جاه از آن رفتند
که پیش یار ستمگر نمیکنند نگاه
روم به شهر دگر چون هلال اول ماه
به سبزی سر خوان کسی نیارم دست
کنم قناعت و راضی شوم به برگ گیاه
کشیده باد مرا میل آهنین در چشم
اگر کنم به زر آفتاب چشم سیاه
دل چو آینه ام تیره شد در این پستی
بس است چند نشینم چو آب در تک چاه
به قعر چاه فنا اهل جاه از آن رفتند
که پیش یار ستمگر نمیکنند نگاه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۶۸
گوهر بعدی:غزل ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.