هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از جاذبههای عشق الهی و سختیهای راه عشق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشق به معشوق (که میتواند اشاره به معشوق زمینی یا خداوند داشته باشد) باعث ابتلا و بلا میشود، اما در عین حال، این عشق روشنگر دل و جان است. او از تشبیههایی مانند «دشت کربلا» و «بحر عشق» استفاده میکند تا شدت عشق و رنجهای آن را نشان دهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهای که در این شعر وجود دارد، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مضامین عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۵
شد بزلف یار هر که مبتلا
پا نمیکشد از سرش بلا
هر که را بخویش خواند از کرم
بهر کشتنش میزند صلا
بسکه میکشد عاشقان خود
گشته کوی او دشت کربلا
دل نهان کند عشق او ولی
راز دل کند دیده بر ملا
هر کسی شود غرق بحر عشق
کار افتدش با نهنگ لا
ترک میمکن زانکه میدهد
دیده را ضیا سینه را جلا
شد ز عشق یار حاصل صغیر
غصه و الم رنج و ابتلا
پا نمیکشد از سرش بلا
هر که را بخویش خواند از کرم
بهر کشتنش میزند صلا
بسکه میکشد عاشقان خود
گشته کوی او دشت کربلا
دل نهان کند عشق او ولی
راز دل کند دیده بر ملا
هر کسی شود غرق بحر عشق
کار افتدش با نهنگ لا
ترک میمکن زانکه میدهد
دیده را ضیا سینه را جلا
شد ز عشق یار حاصل صغیر
غصه و الم رنج و ابتلا
وزن: فاعلات فع فاعلات فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.