۳۳۲ بار خوانده شده

غزل ۳۷۶

مردمی فرموده جا در چشم گریان کرده‌ای
شوره زار شوربختان را گلستان کرده‌ای

تو کجا وین دل که در هر گوشه‌ای جغد غمی‌ست
گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده ای

کارها موقوف توفیق است ،مشکل این شدست
ورنه تو ای کعبه بر ما کار آسان کرده‌ای

منت کحل الجواهر می‌کشد چشمم زیاد
گر نمک آرد از آن راهی که جولان کرده‌ای

بوی جان می‌آید از تو خیر مقدم ای صبا
غالبا طوقی به گرد کوی جانان کرده ای

ای صبا پیراهن یوسف مگر همراه تست
از کدامین باغ این گل در گریبان کرده‌ای

مرحبا ای ترک صید انداز وحشی در کمند
جذب شوقم خوش کمند گردن جان کرده‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷۵
گوهر بعدی:غزل ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.