هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دل‌بستگی شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از جذبه‌های ظاهری و معنوی معشوق می‌گوید و درد فراق و حسرت را توصیف می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند جنون عشق، زیبایی، و غم‌های ناشی از عشق وجود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و گاهی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۸

تا قبلهٔ من ابروی آن لعبت ترساست
فارغ دلم از مسجد و از دیر و کلیساست

یارب بکه گویم غم دل را که بمردم
از حسرت آن لب که روانبخش مسیحاست

دل کرد گرفتار تو ما را و نباید
نالید ز بیداد تو از ماستکه بر ماست

عشق تو چه خواهد مگر از خلق که در شهر
هر جا گذرم از تو بپا شورش و غوغاست

دل را سر ز سوائی اظهار جنونست
صد شکر که از زلف تواش سلسله برپاست

جسم تو ز سر تا به قدم جوهر لطفست
الا دلت ای شوخ که آن قطعهٔ خاراست

خندید به پیش لب تو غنچه والحق
خود جای دو صد خنده بر این خنده بیجاست

در آینه ای حور به بین طلعت خود را
در گلشن فردوس اگرت میل تماشاست

چشمت ز صغیر ار دل و دین برد عجب نیست
چون عادت ترکان خطائی همه یغماست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.