هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و مستی ناشی از نگاه معشوق سخن می‌گوید. او توصیف می‌کند که چگونه زیبایی معشوق باعث شکستن رونق بازار خوبان شده و دل‌های پیر و جوان را به دام می‌اندازد. شاعر همچنین از عشق بی‌پایان خود و تلاش برای وصال معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی دل‌های سنگین نیز تحت تأثیر عشق او قرار می‌گیرند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷۲

تا شدم از گردش چشم تو مست
پای زدم یکسره بر هر چه هست

تا ابد اندر دل ساغر بود
عکس تو ای ساقی بزم الست

حسن تو تا شهرهٔ بازار شد
رونق بازار نکویان شکست

ما نکشیم از سر کوی تو پای
تا به وصال تو بیابیم دست

بر دل سنگین تو کاری نکرد
ناوک آهم که به خارا نشست

از چه همی سجده کند بر رخت
گر نبود زلف تو آتش پرست

زلف تو دام دل پیر و جوان
چشم تو بر هم زن هشیار و مست

آن که به دام تو نیفتاد کیست
وانکه ز دام تو رهی جست و جست

در یم چشمم پی ماهی دل
زلف تو انداخته قلاب و شست

ماه جبین دید فراوان صغیر
مهر تو اندر دل او نقش بست
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.