هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حال و هوای عاشقانه و مستی ناشی از شراب عشق سخن می‌گوید. او از غم و ملال دوری و فراق شکایت می‌کند و به دنبال آرامش و فراغ بال است. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به عیش و مستی بپردازد و از غم‌ها دوری کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل ۳۷۹

چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری
برو و بکش دو جامی که بسی ملال داری

دل تست فارغ از غم که شراب عیش خوردی
تو به عیش کوش و مستی که فراغ بال داری

تو نشسته در مقابل من و صد خیال باطل
که به عالم تخیل به که اتصال داری

به کدام علم یارب به دل تو اندر آیم
که ببینم و بدانم که چه در خیال داری

به ترشح عنایت غم باز مانده‌ای خور
تو که کاروان جانها به لب زلال داری

چه خوش است از تو وحشی ز شراب عشق مستی
که نه خستهٔ فراقی نه غم وصال داری
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷۸
گوهر بعدی:غزل ۳۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.