۳۷۹ بار خوانده شده

غزل ۳۸۰

جایی روم که جنس وفا را خرد کسی
نام متاع من به زبان آورد کسی

یاری که دستگیری یاری کند کجاست
گر سینه‌ای خراشد و جیبی درد کسی

یاریست هر چه هست و ز یاری غرض وفاست
یاری که بیوفاست کجا می‌برد کسی

دهقان چه خوب گفت چو می‌کند خاربن
شاخی کش این بر است چرا پرورد کسی

وحشی برای صحبت یاران بی‌وفا
خاطر چرا حزین کند و غم خورد کسی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷۹
گوهر بعدی:غزل ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.