۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

خواهم ای شوخ ببوسم همهٔ اعضایت
گه ز پا تا به سر و گاه ز سر تا پایت

حیلت انگیخته ام بلکه دو نوبت افتد
نوبت بوسه به لعل لب شکر خایت

رونق قند برد قیمت شکر شکند
این حلاوت که بود در لب جان افزایت

عاشقان گر بتو آرند هجوم این نه عجب
مگسانند که آیند پی حلوایت

از که آموختی این شیوه که از غایت ناز
نیست جز درد دل و در دیدهٔ عاشق جایت

کج نهادن کله و زلف بپا افکندن
راستی طرفه قبائی شده بر بالایت

جویها هر طرف از دیده نمایم جاری
آیدم چون بنظر سرو قد رعنایت

سر سیر چمنم نیست بدور رخ تو
چیست گل پیش گل روی چمن آرایت

بیکی بوسهٔ جانان سر و جان ده چو صغیر
خواهی ار سود دو عالم بری از سودایت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.