هوش مصنوعی: شاعر در این غزل عاشقانه، از آرزوی دیدار معشوق و اسارت در دام عشق سخن می‌گوید. او از بوسه‌های معشوق، زلف‌های پیچیده‌اش و دیدار روی دلکش او می‌نالد و تمام دنیا را در برابر این عشق ناچیز می‌شمرد. در پایان نیز به طوفان عشق اشاره می‌کند که همچون سیل جهان‌گیر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱۵

چون خصر ره بچشمهٔ حیوانم آرزوست
یعنی دو بوسه زان لب خندانم آرزوست

صیاد تا به دام تو گردیده ام اسیر
دیگر نه طرف باغ و نه بستانم آرزوست

تا نسبتی بزلف تو پیدا کنم مدام
سرگشتگی و حال پریشانم آرزوست

بر کف گرفته ام پی ایثار جان و سر
دیدار روی دلکش جانانم آرزوست

خواهم که رو بکعبهٔ مقصود آورم
یعنی جوار شاه خراسانم آرزوست

گفتم صغیر سیل سرشگت جهان گرفت
گفتا چو نوح دیدن طوفانم آرزوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.