هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد عشق و ناپایداری پیمان‌ها سخن می‌گوید. شاعر از سنگدلی معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که هیچ تیری از کمان ابروی او به هدف نخورده است، زیرا پیش از آن دلش هدف قرار گرفته است. او از تقدیر خود می‌نالد و می‌گوید که هیچ‌کس در جهان از غم و غصه رها نیست. در نهایت، شاعر به این درک می‌رسد که گاهی شکستن دل می‌تواند به درستی کارها بینجامد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۱۶

دلبرا نرا همه سخت است دل و پیمان سست
یا که ای سنگدل این قاعده در مذهب تست

هیچ پیکان ز کمانخانهٔ ابروت نجست
تا که اول دل زاری هدف خویس نجست

که سر خوان غم عشق تو ایدوست نشست
کاولین مرتبه از هستی خود دست نشست

گر دلی را چو دل من فلک سفله نخست
چه کنم این شده تقدیر من از روز نخست

در جهان هیچکس از قید غم و غصه نرست
بیغمی هست گیاهی که در این باغ نرست

ایندرست استکه حق در دل بشکسته درست
کز شکست دل بشکسته شود کار درست

آفرین بر تو صغیرا دگر این قاعده چیست
که چنین طبع تواش کرد بیان چابک و چست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.