۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

دور هجران را مگر اتمام نیست
یا مگر صبح از پی این شام نیست

با که بفرستم غم دل را بدوست
چون صبا هم محرم پیغام نیست

نی منت تنها به دام افتاده‌ام
کیست آنکو بستهٔ این دام نیست

خوانده‌ام تاریخ دور روزگار
هیچ دوری به ز دور جام نیست

چون دل من عاشقی آغاز کرد
گفتم آعاز تو را انجام نیست

هر کسی کامی گرفت از یار خویش
کس چو من در عاشقان ناکام نیست

عاشقی را شرط بی اندازه است
این قبا زیبا به هر اندام نیست

گر طریق عشق می پوئی صغیر
پخته شو کاین ره ره هر خام نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.