هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و ستایش معشوق و جلوه‌های معنوی می‌پردازد. شاعر از سرو و باغ، نسیم و طره‌ی معشوق، و محراب ابروی او برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند سوختن حجاب‌ها و نزدیکی به معشوق دارد. در بخش‌هایی نیز به ستایش امام علی(ع) و فضایل او پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات عرفانی و مذهبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۵۵

بطرف باغ هر آن سرو کز زمین برخاست
بیاد قامت آن یار نازنین برخاست

شمیم طرهٔ پرچین او بسی خوشتر
از آن نسیم بود کز سواد چین برخاست

کسی نشست ببزم وصال با جانان
که در رهش ز سر جان و عقل و دین برخاست

نمود عشق به او چون تنم بجان نزدیک
دمیکه از سر من عقل دور بین برخاست

میانهٔ من و او هر حجاب بود بسوخت
ز بسکه از دل من آه آتشین برخاست

چو بست نقش تو نقاش کارگاه ازل
از او بخامهٔ صنع خودآفرین برخاست

صدآفرین بتو بادا که هر که صورت تو
بدید در طلب صورت آفرین برخاست

نمود سجده بمحراب ابروی تو ملک
چو دید صورت معنی ز ماء و طین برخاست

شرافتی است نجف را که همچو سرمه ملک
کشد بدیده غباری کز آن زمین برخاست

مراست مذهب و دین مهر آنکه از تیغش
غریو و ولوله از خیل مشرکین برخاست

علی که باج شرف از جهان گرفت صغیر
چو بهر بندگیش از سر یقین برخاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.