هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و دلتنگی شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند موی معشوق، کعبه، آفتاب و بهشت، احساسات خود را توصیف می‌کند. او از جاذبه‌های معشوق و تأثیر آن بر خود می‌گوید و چگونه هر چیزی در جهان به سوی معشوق کشیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و دلتنگی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۷۱

منت دلم ز حلقهٔ موی تو میکشد
کان را ز دیر و کعبه بسوی تو میکشد

با روی زرد گرم فرار است آفتاب
گویا خجالت ازمه روی تو میکشد

زیبد اگر زند به سر هر دو کون پای
میخوارهٔی که می‌ز سبوی تو میکشد

زان دم که پا ز دامن مادر کشیده‌ام
عشقم عنان گرفته به سوی تو میکشد

ای زلف یار چوندل ما از چه خو نشود
خجلت اگر نه نافه ز بوی تو میکشد

خواهد اگر که نقش قیامت رقم کند
نقاش نقش قد نکوی تو میکشد

آنرا که می‌دهند بباغ بهشت جای
گر آدم است رخت بسوی تو میکشد

از چاک سینه هر نفسی میکشد صغیر
آهی در انتظار رفوی تو تو میکشد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.