هوش مصنوعی: این شعر از گذر سریع عمر و بی‌ثباتی جهان سخن می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که زندگی در خواب و غفلت می‌گذرد و از هدر رفتن عمر افسوس می‌خورد. او توصیه می‌کند که به جای پرداختن به خوبی‌ها و بدی‌های دنیا، از لحظات لذت ببریم، زیرا همه چیز زودگذر است. همچنین، شعر به ناپایداری زمان و فصل‌ها اشاره دارد و اینکه قضا و قدر مانند تیری از کمان می‌گذرد. در نهایت، شاعر از بی‌فایده بودن عمر در صورت استفاده نادرست می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی درباره زندگی، مرگ و گذر زمان است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفکر و تأمل دارند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۸۵

به تغافل همه روزان و شبان می‌گذرد
حیف از این عمر که در خواب گران می‌گذرد

از بد و نیک جهان قصه مخوان باده بخور
شادی این که بد و نیک جهان می‌گذرد

راستی قابل این نیست جهان گذران
که بگوییم چنین است و چنان می‌گذرد

تا بگیری کُلَه از سر رَوَد ایّامِ بهار
تا نهی باز به سر فصل خزان می‌گذرد

گذراند ز کمان فلکت شستِ قضا
همچو تیری که به ناگه ز کمان می‌گذرد

وضع گیتی طلب از مهتر سیاحان مهر
که بر او سیر کران تا به کران می‌گذرد

هر نفس عمر تو بی‌سود کسان است صغیر
گر به تحقیق ببینی به زیان می‌گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.