۱۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۴

ز جان خویش اگر عاشقان نظر گیرند
گمان مکن نظر از روی یار برگیرند

مرا بکشت غم یار لیک از آن شادم
که کشتگان غمش زندگی ز سر گیرند

مرا ز حالت مجنون خبر دهند دو دوست
روا بود که ز احوال هم خبر گیرند

غلام همت آن رهروان چالاکم
که از دو کون ره عالم دگر گیرند

ز سنگ حادثه بشکسته بال مرغانند
که همچو بیضه فلک را بزیر پر گیرند

غزال طعمهٔ شیر است لیک ز آهوی چشم
بگاه صید یتان ره بشیر نر گیرند

صغیر طول‌ امل کن رها که هشیاران
مراین دو روزهٔ ایام مختصر گیرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.