هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌اعتنایی و بی‌اعتباری که از سوی معشوق یا شخصی دیگر تجربه می‌کند، شکایت می‌کند. او احساس می‌کند که به خاطر دیگران تحقیر شده و از شرمندگی، از حضور در جمع خودداری می‌کند. شاعر همچنین از ناتوانی در کنترل احساسات خود و از دست رفتن فرصت‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند تحقیر، شرمندگی و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۳۹۴

از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی
من چه کردم کاینچنین بی‌اعتبارم می‌کنی

روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر بگویم گریه‌ها بر روزگارم می‌کنی

گر نمی‌آیم به سوی بزمت از شرمندگیست
زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم می‌کنی

گر بدانی حال من گریان شوی بی‌اختیار
ای که منع گریه ی بی‌اختیارم می‌کنی

گفته‌ای تدبیر کارت می‌کنم وحشی منال
رفت کار از دست، کی تدبیر کارم می‌کنی؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۹۳
گوهر بعدی:غزل ۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.