۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۶

چندانکه سیل دیده من بیشتر شود
زان بیش آتش ستمش شعله ور شود

گفتم دلش به آه گدازم ولی مدام
سختی بر آن فزاید و این بی اثر شود

دوران هجر دلبر و ایام عمر من
آن هی طویل گردد و این مختصر شود

از پا روم به مدرسه وز سر بمیکده
کان راه طی بپا ولی این ره بسر شود

یارب که پیر میکده و شیخ مدرسه
آن برقرار باشد و این دربدر شود

نالد صغیر بر در دلدار خود مگر
آنشاه زین گدای درش باخبر شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.