هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت عاشقان برای وصال معشوق و رنج‌های عشق سخن می‌گوید. شاعر از دل‌باختگانی می‌گوید که با وجود درد فراق، به زیبایی‌های معشوق دل‌خوش دارند و در راه عشق پایدار می‌مانند. همچنین، اشاره‌ای به اهمیت تمسک به راه پیامبر و اهل‌بیت برای نجات دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات به رنج و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۴۰

همه صحبت ز فراق وز وصالش دارند
عمر خود صرف جهانی بخیالش دارند

همه جویندهٔ آن جان جهانند ولی
اهل دل بهره ز دیدار جمالش دارند

خم از آن قامت عشاق بود کاندر دل
حسرت ابروی مانند هلالش دارند

رنجه از رنج و ملال غم عشقش نشوند
نظر آنانکه بغنج و بدلالش دارند

می طپد در قفس سینه همی مرغ دلم
هر کجا صحبتی از دانهٔ خالش دارند

هر کجا می‌گذرد مرغ دلم سنگ دلان
سنگ بر کف پی بشکستن بالش دارند

خون هم اهل جهان بهر جهان میریزند
با وجودیکه یقین خود بزوالش دارند

شود آن طایفه را عاقبت کار بخیر
که بهر ‌امر نظر سوی مآلش دارند

پا نمی لغزد از آن فرقه که مانند صغیر
دست بر دامن پیغمبر و آلش دارند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.