هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناراحتی‌ها و دردهای خود سخن می‌گوید و از کسی که او را گرفتار کرده است، درخواست آزادی می‌کند. او از این که مدام از نیکی دیگران سخن گفته و خود را خجل کرده، ابراز ناراحتی می‌کند. همچنین، شاعر از شوق شنیدن مژده‌ای سخن می‌گوید که باعث شده پرسش او بیمارگونه شود. در پایان، شاعر از این که زندگی خود را صرف کارهای دیگران کرده، اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، انتقادهای اجتماعی و نگاه فلسفی به زندگی در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۳۹۶

ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای
با او کدام درد من اظهار کرده ای

آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی
ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای

تا من خجل شوم که بد غیر گفته‌ام
دایم سخن ز نیکی اغیار کرده‌ای

تا جان دهم ز شوق چو این مژده بشنوم
آهنگ پرسش من بیمار کرده‌ای

وحشی به کار غیر اگر شهره‌ای چه شد
نقد حیات صرف در این کار کرده ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۹۵
گوهر بعدی:غزل ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.