۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۲

دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
بی روی دلارام دل آرام ندارد

هر کار ز آغاز به انجام توان برد
عشق است که آغاز وی انجام ندارد

یک خاصیت عشق همین است که عاشق
هیچ آگهی از گردش ایام ندارد

گفتند بمجنون بنما خانهٔ خود گفت
آن خانه که دیوار و در و بام ندارد

افتاد بدام سر زلفش دل و گفتم
این مرغ رهایی دگر از دام ندارد

پیغام بدان شوخ فرستاده‌ام ‌ام ا
نرسم که مرا گوش به پیغام ندارد

تنها نه صغیر است هوادار وصالش
آنکو که به دل این طمع خام ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.