هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از حافظ، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. او از فداکاری و ایثار در راه عشق سخن می‌گوید و از غیرت و مستی ناشی از نگاه معشوق می‌نالد. همچنین، شاعر به противостояه عقل و عشق اشاره می‌کند و در نهایت، با اشاره به ماهیت خود (به عنوان ماهی از دریا)، هرگونه پرهیز را بی‌معنی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و فتنه‌انگیزی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و مفاهیم شعری دارد.

شمارهٔ ۳۱۵

بنشین ببرم جانا تا از سر جان خیزم
جان و سر و دین و دل اندر قدمت ریزم

هرگه که تو بنشینی با غیر من از غیرت
برخیزم و بنشینم بنشینم و برخیزم

دانم ز چه ننمایی آن چشم سیه بر من
دانی که شوم مست و صد فتنه برانگیزم

بر پای دلم عمری زد سلسله عقل آخر
افکند به شیدایی آن زلف دلاویزم

در مجلس من زاهد غافل پی آن آید
تا شیشهٔ می‌بهرش بگذارم و بگریزم

گفتم بصغیر از می‌پرهیز نما گفتا
من ماهیم از دریا بهر چه بپرهیزم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.