هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و درد هجران و دوری از معشوق را توصیف می‌کند. او با تصاویری مانند شمع سوختن، زندان بلا، و آتش حرمان، احساسات خود را بیان می‌کند و از رنج‌های عشق و طعن رقیبان می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۲۰

عمریست که در هجران میسوزم و میسازم
با این غم بی پایان میسوزم و میسازم

در بزم فراق ای دوست شب تا بسحر دایم
چون شمع سرشک افشان میسوزم و میسازم

بی روی تو شد عالم زندان بلا بر من
با محنت ا ین زندان میسوزم و میسازم

پویای ره کویت جویای گل رویت
با خار در این بستان میسوزم و میسازم

حرمان وصال تو آتش زده بر جانم
با آتش این حرمان میسوزم و میسازم

از طعن رقیب آذر دارم بجگر‌اما
با سرزنش عدوان میسوزم و میسازم

مانند صغیر از دل آهم شرر انگیزد
با این نفس سوزان میسوزم و میسازم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.