هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار عاشقانه و عرفانی، از عشق و وابستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از زهد و ریا بیزار است و به صراحت اعلام می‌کند که شراب می‌نوشد. شاعر از غم عشق و تأثیر آن بر جسم و روح خود می‌گوید و بیان می‌کند که تنها خیال معشوق است که آرامش‌بخش اوست. او حتی حاضر است برای خوشحالی معشوق، غمگین باشد و تمام وجودش در ذکر معشوق است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم پیچیده‌ای مانند ریا و زهد، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۳۲

من نخواهم بکسی زهد و ریا بفروشم
گو همه خلق بدانند که می‌مینوشم

واعظ بیهده‌ام وعظ مفرما که بود
در بر پیر مغان رهن کلامی گوشم

دستبرد غم عشق تو بنازم ای دوست
که ببرداست ز تن طاقت و از سر هوشم

گر نه از بهر نثار قدمت بود سرم
زیر این بار گران هیچ نرفتی دوشم

پای تا سر همه در ذکر گل روی توام
گرچه لب دوخته و غنچه صفت خاموشم

با کسی انس نگیرد دلم از خلق جهان
جز خیالت که مصور شده در آغوشم

چونکه غمگینی من باعث خرسندی تست
روز و شب در پی غمگینی خود میکوشم

هر زمان روی تو را مینگرم همچو صغیر
دیده یکبارگی از هر دو جهان میپوشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.