هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا بیانگر بی‌اعتنایی شاعر به ظواهر دینی و تأکید بر عشق به عنوان تنها مذهب و کردار است. شاعر از مکان‌های مقدس مختلف دوری می‌کند و تنها دلدار را قبله‌گاه خود می‌داند. او انسان بی‌عشق را بی‌جان می‌داند و از تظاهر و ریاکاری دوری می‌جوید. شاعر همچنین از ضعف خود در آزار دیگران سخن می‌گوید و از گرمی بازار مکافات بی‌خبر است. در نهایت، او به اسرار الهی اشاره می‌کند و اعتراف می‌کند که از پرده‌ی این اسرار آگاهی ندارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۳۵

ما کار به تسبیح و به زنار نداریم
جز عشق دگر مذهب و کردار نداریم

از دیر و کنشت و حرم و صومعه فارغ
ما قبله بجز ابروی دلدار نداریم

آن آدم بی‌عشق بود صورت دیوار
ما کار بهر صورت دیوار نداریم

با یار بخلوتگه دل چونکه نشستیم
با کی دگر از طعنهٔ اغیار نداریم

چون خرقه و دستار بود مایهٔ سالوس
صد شکر که ما خرقه و دستار نداریم

از ضعف خود آزردن موری نتوانیم
صد شکر که ما قوهٔ آزار نداریم

بازار مکافات بود گرم و لیکن
ما بینش آن گرمی بازار نداریم

خاموش صغیر اینهمه اسرار الهی است
ما آگهی از پردهٔ اسرار نداریم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.