هوش مصنوعی: این شعر از بی‌خبری و غفلت انسان‌ها از وضعیت خود و جهان اطرافشان سخن می‌گوید. شاعر به کوری و کرانی انسان‌ها در درک حقایق، گمراهی در مسیر زندگی، عصیان در برابر فرمان‌های الهی و غرق شدن در گناه اشاره می‌کند. همچنین، از حرص و طمع، بی‌بصیرتی و عواقب شوم اعمال انسان‌ها انتقاد می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند گناه، مرگ و قیامت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۴۶

افسوس که از حالت خود بیخبرانیم
یک دهر همه کور و یک آفاق کرانیم

ره پر چه و ما کور و ز نا بردن فرمان
هم از نظر افتادهٔ صاحب‌نظرانیم

شه جاده کزان قافله سالار گذشته
گم کرده بهر کور رهی ره سپرانیم

تنها نه همین خود شده مشغول بعصیان
بل بر پدر و مادر عاصی پسرانیم

گو سنگ تنبه دگر ای چرخ میفکن
خود رنجه مفرمای که ما خیره سرانیم

هر تخم کنی کشت همان بدروی آخر
زنهار در این مزرعه ما بذر گرانیم

ناگشته خریدار به بازار سعادت
سرمایه ز کف رفته و ما بی خبرانیم

امروز که خاک قدم ما دگرانند
فرداست که ما خاک قدوم دگرانیم

هر روز بود محشر و برپاست قیامت
علت همه آنست که ما بی بصرانیم

غیر از کفنی بهر‌هٔ ما نیست ز دنیا
اینقدر که از حرص و طمع جامه‌درانیم

ما طایر قدسیم صغیرا ولی افسوس
کز سنک معاصی همه بشکسته پرانیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.