هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید. او از بخت بد، دوری معشوق، پریشانی دل، و غم‌های زندگی شکایت دارد. همچنین، به نبود پناهگاه و وجود دشمنان اشاره می‌کند و از می‌فروش می‌خواهد تا گواه فردای او باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، درد و رنج، و اشاره به می‌نوشی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۵۵

یوسف رخی به چاه ذقن بسته راه من
بخت نگون ببین که نگون گشته چاه من

از من جمال خویش نهان کردنت ز چیست
ماند مگر بروی تو جای نگاه من

زلفت که آشیان دلم بود شد پریش
بنگر فلک چه کرد به روز سیاه من

دادم عنان به عشق و ندانم چه میکند
کوه غم تو با تن مانند کاه من

زاهد شکست جام من ای می‌کشان شهر
ساقی کجاست تا که شود دادخواه من

شهریست پر ز دشمن و من یک تن ضعیف
آه از دمی که دوست نباشد پناه من

امروز می‌پرستی و مستی کند صغیر
ای می‌فروش باش بفردا گواه من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.