هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و هجران می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که با وجود دوری و رنجش، او را بیشتر نیازارد. او از جفای روزگار و رقیبان شکایت دارد و از معشوق می‌خواهد که به او مهر بورزد. در پایان، اشاره‌ای به توکل به خداوند دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند هجران و شکایت از روزگار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۵۶

به ماه عارض خود زلف را حجاب مکن
سیاه روز من و روی آفتاب مکن

بکن هر آنچه که خواهی ولی مرو ز برم
مرا به آتش هجران خود کباب مکن

کنونکه خرمنم ای برق سوختی دیگر
برای رفتن خود این قدر شتاب مکن

بس است طعن رقیب و جفای چرخ مرا
دگر تو بر من آزرده دل عتاب مکن

برای بوسی از آن لب که هست آب حیات
فدای ناز تو گردم دل من آب مکن

بدین جمال ترا در جزا حسابی نیست
بریز خونم و اندیشه از حساب مکن

چو نیستت سر صحبت بمن سلام مرا
دریغ ای مه بی مهر از جواب مکن

درستکاری خود دیدهٔی بدل شکنی
که از شکستن دل گفتت اجتناب مکن

ز چشم مست تو از دست رفته‌ام ساقی
دگر حواله به من ساغر شراب مکن

بگفت دوش به گوش صغیر هاتف غیب
که تکیه جز به تولای بوتراب مکن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.