۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۹

دارم بتی به غیر در مهر باز کن
وز عاشقان بی دل خود احتراز کن

از تار مو بگردن دلها رسن فکن
وز چشم مست در همه جا فتنه‌ساز کن

دیدند چشم و ابروی آن شوخ در ازل
عارف قدح‌ کش آمد و زاهد نماز کن

کو چاره غیر ناز کشیدن برای ما
کافتاده‌ایم در پی آن یار نازکن

باد صبا و شانه بنازم که گشته‌اند
از کار ما و زلف بتان عقده باز کن

عشق علی گزین بدل خود که مرد را
عشق علی است از دو جهان بی‌نیاز کن

هرگه صغیر کرد رقم مدح او شدند
سکان عرش دست تمنا دراز کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.