۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۰

نگذاشت غم تنگ دهانت اثر از من
جز نام بجا نیست نشان دگر از من

برقی است خیال تو که بر خرمن جانم
هرگاه زند هیچ نماند اثر از من

بیرون نروم از خط فرمان تو هرگز
مانند قلم گر زنی ایدوست سر از من

پرواز کنم باز به یاد لب بامت
صد بار فلک گر شکند بال و پر از من

رخسار تو بنمایش ای اختر مسعود
جوید کس اگر قبلهٔ شمس و قمر از من

بردم بر دل قصهٔ دیوانگی خویش
دیدم بود آن غمزده دیوانه‌تر از من

از دشمنی خلق جهانم سر مویی
غم نیست اگر دوست نگیرد نظر از من

حاجی سفر کعبه و طوف حرم از تو
طوف حرم بن عم خیرالبشر از من

خوش پیشهٔ من مدح علی گشته صغیرا
صد شکر که آید بظهور این هنر از من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.