۱۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۶

ای مقیم دل که‌ام شب شمع این کاشانه‌ای
میهمانت کی توان خواندن که صاحبخانه‌ای

نیست مسکین پادشه را لایق بزم حضور
با گدایان هم‌نشین از همت شاهانه‌ای

آتش شوق است کافی بهر ما پروانگان
تا تو ای شمع فروزان شاهد پروانه‌ای

کشور دل را نه تنها شاهی و ماهی به حسن
در جهان خورشیدوش تابان به هر کاشانه‌ای

جای دارد گر فشاند آشنا جان در رهت
ای که همچون جان مکرم در بر بیگانه‌ای

هست تنها بر تو روشن چشم‌ امید صغیر
اندرین دریا درخشان گوهر یکدانه‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.