هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر دوری از حرص و طمع، فداکاری در راه حق، جدایی از تعلقات دنیوی، و وفاداری به عهد با خدا تأکید دارد. شاعر از خطرات نفس اماره و پیامدهای غفلت از یاد خدا هشدار می‌دهد و مخاطب را به بازگشت به سوی حق دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل پیام‌های آن نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از مسائل معنوی دارد.

شمارهٔ ۳۹۱

تا کی ز حرص سیم مس رخ طلا کنی
رو کوش در عمل که نظر کیمیا کنی

ملک جهان و هر چه در آن هست آن تست
لیک آنزمان که خویش تو آن خدا کنی

بالله تو را بقای ابد دست می‌دهد
در راه حق چو هستی خود را فدا کنی

گفتند مار نفس بکش ای عجب که تو
این مار را بپروری و اژدها کنی

خشت است بالش آخر و خاکست بسترت
حالی اگر ز چرخ برین متکا کنی

آخر برهگذر فتدت سیم استخوان
گر صد هزار خانهٔ زرین بنا کنی

زان پیشتر که از تو علایق جدا شود
آن به که خویش دل ز علایق جدا کنی

حق مهربان تر از تو بود بر تو حیف نیست
بیگانه خویش را ز چنین آشنا کنی

او خواندت بخود تو گریزی بسوی دیو
ابلیس را بگیری و حق را رها کنی

با حق تو عهد بستهٔی اندر ازل صغیر
توفیق خواه از او که بعهدت وفا کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.