هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به عشق و ستایش معشوق پرداخته و از درد فراق و دل‌تنگی‌های عاشقانه سخن می‌گوید. او زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف کرده و از تأثیر عمیق عشق بر زندگی خود می‌نویسد. همچنین، شاعر به مقایسه خود با زاهد پرداخته و عشق را برتر از ریاکاری‌های دنیوی می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نقد زهد ریایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۹۷

گشتیم پی یار نکو هر سر کوئی
مانند تو ای یار ندیدیم نکوئی

شد چاک دل از خنجر ابروی تو ترکا
آنگونه که دیگر نپذیرفت رفوئی

تا سجده گهم طاق دو ابروی تو‌ آمد
جز خون جگر نیست مرا آب وضوئی

گیسو بنما تا زکف شیخ و برهمن
زنار بسوئی فتد و سبحه بسوئی

بیزار ز مشگ ختن و نافهٔ چین شد
آنکو بمشام آمدش از زلف تو بوئی

بگرفته فرو بوی می‌ناب جهانرا
بی شک که بمیخانه شکسته است سبوئی

خوش آب و هوا تر مگر از شهر صفا نیست
کانجا شده منزلگه هر مرحله پوئی

فرقی که میان من و زاهد بود اینست
کو مایل نامی شده من عاشق روئی

از سرزنش غیر مشو رنجه صغیرا
رنجش نبود در سخن بیهده گوئی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.