هوش مصنوعی: این شعر عرفانی-اخلاقی از مولانا، مخاطب را از دلبستگی به دنیا و نفس اماره برحذر می‌دارد و بر توبه، بیداری از غفلت، عافیت‌طلبی و عمل صالح تأکید می‌کند. شاعر با بیانی نمادین (اشک، دریا، گور و...) هشدار می‌دهد که پیش از رسیدن روز پشیمانی، باید از خواب غفلت بیدار شد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی، استفاده از استعاره‌های پیچیده (نفس بی‌پروا، پرده‌پوشی، لوای عافیت) و نیاز به درک نسبی از مسائل معنوی، این متن را برای نوجوانان بالای 15 سال مناسب می‌کند.

شمارهٔ ۴۰۰

ای برادر چند دل آلودهٔ دنیا کنی
تا بکی خود را اسیر نفس بی پروا کنی

روزی فردای خود‌ام روز میخواهی ز حق
لیک بهر توبه هی‌ام روز را فردا کنی

بی عمل بودن مسلمان میتوان گر میتوان
کام خود شیرین بمحض گفتن حلوا کنی

قطرهٔی از دیده بار و نامهٔ عصیان بشوی
پیش از آن کز اشگ حسرت دیده را دریا کنی

سر برآر از خواب غفلت دیده واکن پیش از آنک
خویشرا درگور بینی دیده را چون واکنی

پرده پوشان تا بعیبت پرده پوشد پرده پوش
ورنه خود رسوا شوی گر دیگران رسوا کنی

عافیت خواه خلایق باش تا از بهر خویش
در صف محشر لوای عافیت برپا کنی

این نصایح را تو هم گر قدر بشناسی صغیر
زیب گوش جان بسان لؤلؤ لالا کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.