هوش مصنوعی: این شعر از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید، همچنین به مفاهیمی مانند تقدیر، معرفت و تأثیر عشق بر انسان اشاره دارد. شاعر از مستی و چالاکی چشم معشوق و غم عشق می‌گوید و به انسان هشدار می‌دهد که از خود غافل نشود و معرفت را پیشه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و غم نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۴۰۲

چشم مستت همه مردم کشد از بی باکی
ایعجب مست که دیده است بدین چالاکی

خو از آن کرد دلم با غم عشقت که ندید
عشرتی در دو جهان خوشتر از این غمناکی

نه همین تیره گی از بخت من‌ آموخته شام
کز من‌ آموخته هم صبح گریبان چاکی

فلک عربده جو رام شود انسان را
غافل از خود مشو ای طرفه طلسم خاکی

معرفت پیشه کن ای آنکه مقامی خواهی
که بجایی نرسد مرد ز بی ادراکی

دامنی در کفش البته فتد همچو صغیر
هر که در عشق نهد گام بدامن پاکی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.