هوش مصنوعی: این متن شعری از فلاطون است که در آن به موضوع بیماری و درمان اشاره می‌شود. فلاطون به شاگرد خود می‌گوید که عقل بیمار نمی‌تواند درمانگر باشد و انسان‌ها بدون هدایت الهی در تاریکی گمراهی باقی می‌مانند. متن بر اهمیت عقل کل و هدایت الهی تأکید دارد و بیان می‌کند که بدون نور یقین و قرآن، راه سلامت در جهان ممکن نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عمیق مانند «عقل کل»، «هدایت الهی» و «نور یقین» نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۳۰ - حکمت افلاطون

دید فلاطون مرضی در مزاج
جست ز شاگرد خود آنرا علاج

گفت ز روی ادب ای ذوفنون
صد چومنی را تو به ره رهنمون

ما ز تو علم و هنر‌ آموختیم
نزد تو اندوخته اندوختیم

گفت بلی لیک گه اعتدال
نی گه بیماری و نقص کمال

عقل که رنجور شد اندر بدن
موجد صحت نتواند شدن

آنکه مریض است نباشد طبیب
پیچ و خم کوچه نداند غریب

ای بشر ای گشته ز سر تا به پا
عضو به عضوت به مرض مبتلا

روز بروزت مرض افزون شود
خود بنگر عاقبتت چون شود

با مرض مهلکی اینسان مخوف
چاره خود چون کنی ای بی‌وقوف

نبض یسار تو و نبض یمین
هر دو مریضند ز روی یقین

از پی تشخیص مرض این بآن
چند سپاری و کنی‌امتحان

چند به تجویز خود ای خیره سر
زهر خوری در عوض گل شکر

نسخه نما پاره و بشکن قلم
تجریهٔ خود بهل از بیش و کم

نسخه از آن گیر که خود سالم است
هم به مرض هم به دوا عالم است

تا نشوی بندهٔ فرمان او
تا نروی در پی درمان او

بهر تو آسایش و بهبود نیست
هیچ تو را غیر زیان سود نیست

ماحصل این است که دستور حق
بهر بشر باید و نظم و نسق

بایدمان آنچه که از بهر ما
عقل کل آورده ز نزد خدا

تا که از این تیه ضلالت رهیم
ور نه که تا شام ابد گمرهیم

راهبران ره ز حق‌ آموختند
شمع از آن مشعله افروختند

دل به ندا داده منادی شدند
خویش هدایت شده هادی شدند

ما همه نفسیم و هوی و هوس
نفس خود از نفس بر آرد نفس

در کره ی خاک به جز خاک نیست
خاک از آلایش خود پاک نیست

خلقت آن تیره و ظلمانی است
روشنی‌اش ز اختر نورانی است

کس نتواند که در این شام داج
راه سلامت سپرد بی‌سراج

کس نتواند که به ظن و گمان
ره به سلامت برد اندر جهان

نور یقین باید آن هم به دل
جز که ز قرآن نشود متصل

هرکه در این راه مؤید رود
همچو صغیر از پی احمد رود
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹ - پند لقمان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.