۱۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹

از زلف تو شکوه‌هاست مارا
کان سلسله بلاست مارا

هر چند که کشته جفاییم
چشمی به ره وفاست مارا

گفتی که شبی به بزم ما آی
گستاخی آن کجاست مارا

از ناز چو خون ما بریزی
هم ناز تو خونبهاست مارا

خواریم چنانکه شرمساری
از مردم آشناست مارا

افغان که به جلوه‌گاه آن ماه
در دیده، گل حیاست مارا

میلی شب غم، خیال تیغش
اندیشه جانفزاست مارا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.