۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸

دل به جان آمده از عشق نهان، یار کجاست
پرده از راز برانداز دل زار کجاست

بس که از نازکی خوی تو می‌اندیشم
با خیال تو مرا زهره گفتار کجاست

رفت دل از پی دلدار و نپرسید از من
که دگربار ترا وعده دیدار کجاست

چند گویید که آزار بود لازم عشق
عشق اینجاست، بگویید که آزار کجاست

ای خوش آن طالب دیدار که در راه طلب
شوق در گوش دلش گفت که دلدار کجاست

میلی از بادیه عشق بکش پا، که ترا
تاب پیمودن این وادی خونخوار کجاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.