هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه است که در آن شاعر از فراق یار و درد عشق سخن میگوید. او از نرفتن خیال معشوق از ذهنش، دلبستگی شدید و رنجهای عشق میگوید و در نهایت شکرگزار است که با وجود فراق، هنوز امید به وصال دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۷
گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت
که آفتاب به نظّاره ی چراغ نرفت
ز بوی نافه چین، همچو داغ لاله مرا
خیال کاکل نورسته از دماغ نرفت
ببین نهایت دلبستگی که خون مرا
به رنگ برگ گل از دامن تو داغ نرفت
به روز واقعه در دشت غم سیهپوشی
به ناله بر سر مجنون به غیر داغ نرفت
چو دید مرغ چمن را به سوی گل نگران
دگر ز غیرت خوبی به گشت راغ نرفت
دگر به بزم رقیبان نرفته، یا ز فریب
مرا چو بر سر ره دید، بیسراغ نرفت؟
هزار شکر که تا میلی از فراق نمرد
به رغم بوالهوسان از پی فراغ نرفت
که آفتاب به نظّاره ی چراغ نرفت
ز بوی نافه چین، همچو داغ لاله مرا
خیال کاکل نورسته از دماغ نرفت
ببین نهایت دلبستگی که خون مرا
به رنگ برگ گل از دامن تو داغ نرفت
به روز واقعه در دشت غم سیهپوشی
به ناله بر سر مجنون به غیر داغ نرفت
چو دید مرغ چمن را به سوی گل نگران
دگر ز غیرت خوبی به گشت راغ نرفت
دگر به بزم رقیبان نرفته، یا ز فریب
مرا چو بر سر ره دید، بیسراغ نرفت؟
هزار شکر که تا میلی از فراق نمرد
به رغم بوالهوسان از پی فراغ نرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.