هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات خود درباره معشوقی میگوید که به نظر میرسد به دیگری توجه دارد. او از بیتوجهی معشوق، رفتارهای سراسیمهاش و خجالتش هنگام دیدن شاعر سخن میگوید و احساس میکند معشوق از رنجش او بیخبر است.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاطفی و تجربیات پیچیده روابط انسانی در این شعر مطرح شدهاند که برای درک و ارتباط برقرار کردن با آن، خواننده نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این احساسات و موقعیتها همذاتپنداری کنند.
شمارهٔ ۷۸
در پهلوی اغیار به هر سو نظری داشت
گویا ز نهان آمدن من خبری داشت
دی گفت بسی حرف وفا روی برویم
گویا که به من روی و سخن با دگری داشت
آرام ازو جذبه ی شوق که چنین برد؟
کامروز سراسیمه به هر سو گذری داشت
چون دید مرا یار، برافروخت ز خجلت
گویا ز ستم های رقیبان خبری داشت
میلی نگه از یار ندیدم دم رفتن
پنداشتی از ماتم من چشم تری داشت
گویا ز نهان آمدن من خبری داشت
دی گفت بسی حرف وفا روی برویم
گویا که به من روی و سخن با دگری داشت
آرام ازو جذبه ی شوق که چنین برد؟
کامروز سراسیمه به هر سو گذری داشت
چون دید مرا یار، برافروخت ز خجلت
گویا ز ستم های رقیبان خبری داشت
میلی نگه از یار ندیدم دم رفتن
پنداشتی از ماتم من چشم تری داشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.