هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در فراق معشوق به سر می‌برد و از انتظار و حسرت دیدار او می‌نالد. شاعر از ارادت و شهادت خود می‌گوید و از رقیب و دیگران می‌خواهد که به سلامت سفر کنند. او در بزم وصل خجالت می‌کشد و از عادت به حسرت و غم معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۴

به خون من چه گواهی دهی ز روی ارادت
شهادت چو منی را چه احتیاج شهادت

خدای را مکن ای پارسا به سجده آن بت
ملامتم، که نیاید ز بنده غیرعبادت

زمان زمان به من از دور خویش را بنماید
که آورم به رهش تاب انتظار زیادت

نوید آمدنش غیر آورد دم رفتن
که جان دهیم به سختی درانتظارعیادت

به بزم وصل کشم هر زمان خجالت دیگر
ز بس که درغم او ... حسرتم شده عادت

رقیب عزم سفر کرده میلی از سر کویش
به صحت و به سلامت، به دولت و به سعادت!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.