هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق و فراق سخن می‌گوید. او از دیدار معشوق و تأثیر آن بر خود می‌نالد، از درد هجران و بی‌قراری دل شکایت دارد، و از این که غم عشق آرامش را از او گرفته است. همچنین، شاعر به ناصحان و نصیحت‌گران اشاره می‌کند که راه درست را نمی‌فهمند و گاه خود به کام یار می‌روند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که از سر گناه بگذرد و به روی او سخت نگیرد، زیرا عاشق مست اختیار از دست داده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گناه و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۳

چو مرا به بزم بیند، زمیان کنار گیرد
عجب است کاین قدرها، ز من اعتبار گیرد

ز تپیدن دل خود، شب هجر در عذابم
که غمت نمی‌تواند که در آن قرار گیرد

ز دل رمیدهٔ من، عجب است عالمی را
که چو صید خون گرفته، ره آن سوار گیرد

به رهش نه ناصح آمد، ز پی نصیحت من
که به این بهانه او هم، سر راه یار گیرد

ز سر گناه میلی بگذر، مگیر بروی
که عنان چون تو مستی، نه به اختیار گیرد
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.