هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی، رنجش، و اضطراب خود در عشق و رابطه‌اش می‌گوید. او از بی‌خوابی، حسادت نکردن به رقیب، ترس از عتاب یار، شرم از سوال کردن، و رسوایی در میان همنشینان شکایت دارد. همچنین، از بی‌میلی یار و بار سنگین غم و اشک‌هایش می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند ناامیدی، رنجش، و اضطراب است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است تأثیر منفی بر روحیه آن‌ها بگذارد.

شمارهٔ ۹۴

شب، خواب پی به حال خرابم نمی‌برد
در سینه می‌خلی تو و خوابم نمی‌برد

نومیدی‌ام ببین که رقیب آشنایی‌ات
رشکم نمی‌فزاید و تابم نمی‌برد

رنجیده آن‌چنان، که گرم خود طلب کند
سویش کسی ز بیم عتابم نمی‌برد

وقت سوال یار ز بس مضطرب شوم
از شرم، انتظار جوابم نمی‌برد

رسوایی‌ام رسیده به جایی که همنشین
دیگر به بزم او ز حجابم نمی‌برد

قاصد ندیده در طلبم رغبتی ز یار
کآهسته آمد و به شتابم نمی‌برد

میلی شدم چو کاه و ز بار گران غم
توفان اشک بر سر آبم نمی‌برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.