۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳

چند یارب غم دل در پی جان خواهد بود
توسن شوق چنین سخت عنان خواهد بود

چون کنندم به قیامت ز بد و نیک سوال
حیرت روی توام بند زبان خواهد بود

هر زمان یار و رقیبان سوی من می‌نگرند
حرف خون ریختن من به میان خواهد بود

این غمم کشت که در حشر خجل خواهی شد
کز تو هر گوشه شهیدی به فغان خواهد بود

میلی امشب که غم او شده همصحبت من
ساغرم دیده خونابه‌فشان خواهد بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.