هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و اندوه ناشی از هجران و جفای معشوق را بیان می‌کند. شاعر آرزو می‌کند که ای کاش در راه معشوق قربانی می‌شد تا شاید مورد توجه قرار گیرد. او از دل شکسته و شب‌های غم‌انگیز خود می‌گوید و امیدوار است که با یادآوری روزهای وصال، این شب‌ها بگذرد. همچنین، شاعر به عشق عمیق و فداکاری در راه معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری در عشق و جفای معشوق ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۴

گر چنین خون دل از دیده دمادم گذرد
دیده برهم خورد و کار دل از هم گذرد

کاش بسمل شده‌ام بر سر ره بگذارند
شاید امروز مرا بیند و خرم گذرد

ای دل آغاز کن افسانه ایّام وصال
تا به مشغولی این قصّه، شب غم گذرد

اهل ماتم غم مرگم نخورند، ار سخنی
از جفاهای تو در حلقه ماتم گذرد

چون کنم شرح سخنهای وفا آمیزت
آرزوهای عجب در دل همدم گذرد

می‌تراود غم هجران ز دلم روز وصال
همچو خونابه زخمی که ز مرهم گذرد

آن زمان دعوی عشق تو رسد میلی را
که به یک گام تواند ز دو عالم گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.