هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از بیوفایی معشوق و غمهای دلش مینالد و آرزو میکند کسی باشد تا غبار غم را از دلش بشوید. همچنین، شاعر به تأثیر عشق بر زندگی و دوری از دنیا و دین اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود اندوه و رنج در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند دوری از دنیا و دین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۹
نا کرده کار دلبر من دل به کین نهاد
لطفی نکرده طرح جفا بر زمین نهاد
چون بنگرم درو؟ که چو اندیشه کردمش
صد عقده پیش فکر ز چین جبین نهاد
کو آنکه تا غبار غم از دل بشویدم
پیش آید و به چشم ترم آستین نهاد
حسن تو پیش پای هوس، چوب دورباش
با دستیاری نگه شرمگین نهاد
میلی، ز عشق دوست کجا یافت لذّتی
هر کس مدار کار به دنیا و دین نهاد
لطفی نکرده طرح جفا بر زمین نهاد
چون بنگرم درو؟ که چو اندیشه کردمش
صد عقده پیش فکر ز چین جبین نهاد
کو آنکه تا غبار غم از دل بشویدم
پیش آید و به چشم ترم آستین نهاد
حسن تو پیش پای هوس، چوب دورباش
با دستیاری نگه شرمگین نهاد
میلی، ز عشق دوست کجا یافت لذّتی
هر کس مدار کار به دنیا و دین نهاد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.