هوش مصنوعی: شاعر از بی‌وفایی و بدگمانی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که حتی پس از آشتی نیز معشوق به او بی‌اعتنایی می‌کند. با وجود وعده‌های معشوق، شاعر احساس می‌کند که توجه اصلی معشوق به دیگران است. او در نهایت به این رضایت داده که حداقل معشوق رفتن به نزد رقیبان را از او پنهان نمی‌کند. شاعر تأکید می‌کند که با وجود دوری، عشق و شوق او به معشوق تغییر نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، احساسات عمیق و پیچیده‌ای مانند شکایت از معشوق و بیان بی‌اعتباری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۲۱

ز بس کان سست پیمان در حق من بدگمان باشد
عجب دانم که دیگر در مقام امتحان باشد

دل خود را به کینم داده آن نامهربان عادت
به آن غایت که بعد از آشتی هم سرگران باشد

مرا در بزم سازد هر زمان از وعده‌ای خوشدل
ولی چون بنگری، روی سخن با دیگران باشد

درین بی‌اعتباریها، به این مقدار خرسندم
که در بزم رقیبان رفتنش، از من نهان باشد

ز کویت گر سفر کردم، مرنج از من که چون میلی
تمنّایم همان، شوقم همان، عشقم همان باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.